خرید زندگی
یادداشت، ،

غنیمت بزرگ امیرخانی برای تعلیم وتربیت، تلنگربه ریشه ها واندیشه ها

غنیمت بزرگ امیرخانی برای تعلیم وتربیت، تلنگربه ریشه ها واندیشه ها

خرید زندگی: اهدای بخش مالی(۳۰ سكه)مهمترین جایزه ادبی سال از جانب رضا امیرخانی برای آموزش معلمان در منطقه ای محروم برای جامعه ای كه از اهمیت تعلیم و تربیت تنها سخن می گوید، غنیمتی بزرگ است.



خبرگزاری مهر- گروه جامعه: سال هاست تمام اندیشمندان حوزه های مختلف اجتماعی، فرهنگی و حتی اقتصادی فریاد می زنند در كشورهای توسعه یافته یا بر مدار توسعه، آموزش و پرورش آن كشور با فاصله در اولویت برنامه ریزی های كلان قرار دارد. نه فقط نگاه دولتی كه حتی در چنین كشورهایی بیشتر توجه و تمركز ان جی او ها، تشكل های فرهنگی و هنری، موسسات خصوصی و عمومی مانند شهرداری ها هم بر توجه به كودكان و نوجوانان می گذرد. حال دیگر بر كسی پوشیده نیست برای رسیدن به الگوی تمدن پیشرفته ایرانی اسلامی، كودكان امروز هستند، كه مقرر است این الگو را بسازند یا به ارث ببرند و میراث دار آن باشند. پس اهمیت و نقش این نهاد در كشور ما دو چندان می گردد.
هر جا قرار بر بهبود اوضاع است، راهی نیست جز آغاز كردن از كودكی. قانون پذیر بودن شهروندان، كاهش صدمه های اجتماعی، افزایش سلامت روان و جسمی، ارتقا شایستگی ها، شكوفایی استعدادها و خلاقیت ها و... بر مبنای نقش پذیری، الگوپذیری شكل می گیرد كه اینها همه جز از سن پایین، آموزشش حدودا ناممكن به نظر می آید.
اما با وجود همه این بدیهیاتی كه مسئولان می دانند و بازگو هم می كنند، در كشور ما همچنان آموزش و پرورش نه در ساختار دولتی در اولویت است و نه در بخش های دیگر كه در ساختار اجتماعی- فرهنگی- اقتصادی كشور اثرگذار هستند.
همچنان بودجه بندی آموزش و پرورش به گونه ای است كه چیزی بالغ بر ۹۵ درصد آن صرف حقوق پرسنل آن كه عموما معلمان هستند می گردد و تازه كم بودن حقوق معلم خود یك كاستی جدی در آموزش و پرورش است. از اینها گذشته حرف آموزش و پرورش به دلایل مختلف بر دیگر ساختارهای مكمل این نظام آموزشی و پرورشی مانند صدا و سیما یا آموزش عالی اثر ندارد.
در این میان به نظر می آید مردم و نهادها هم نقش خویش را فراموش كرده اند. گرچه خیلی از والدین این روزها ناچار به این هستند كه كمك مالی به مدارس كنند و یا برای آموزش فرزندانشان و رساندنشان به دانشگاه هزینه كنند، اما چیزی كه بسیار مغفول است، همت مردم برای توجه دادن مسئولان به نهاد آموزش و پرورش و توجه كردن مضاعف خود بر این مهم هستند. این روزها كمتر مطالبه های واقعی مورد نیاز كودكان و نوجوانان كه از نوع پرورش و تربیت است را از زبان والدین و یا نهادهای مردمی می شنویم.
در این میان است كه وقتی اهدای بخش مالی جایزه گرانبهاترین جایزه ادبی كشورمان از جانب نویسنده ای فرهیخته برای آموزش معلمان در مناطق محروم سیستان و بلوچستان صورت می گیرد، باید تاملی طولانی كرد. باید ایستاد و درود فرستاد به كسی چون رضا امیرخانی كه بی هیچ حرف دیگری تنها بخش مادی جایزه اش را كه ۳۰ سكه بود، به موسسه دانایار اهدا كرد كه كار آموزش معلمان در مناطق محروم سیستان و بلوچستان را در دستور كار دارند.
جالب تر آنجاست كه بدانیم این موسسه را تعدادی از فارغ التحصیلان مدارس استعدادهای درخشان با هدف انجام فعالیت های عام المنفعه راه انداخته اند و باز جالب تر آنكه رضا امیرخانی خود دانش آموخته یكی از مدارس استعدادهای درخشان است.
به باور گردانندگان این موسسه آموزش راه گشای پیشرفت و توسعه است و البته به جای حرف، دست به عمل زده اند.
اینكه چه می گردد نویسنده ای چون امیرخانی تصمیم می گیرد در مراسم دریافت جایزه معتبرترین جایزه ادبی كشور كه حتما پر مخابره خواهد بود، با اهدای جایزه بالغ بر ۱۰۰ میلیون تومانی خود توجه ها را به سمت فضای تعلیم و تربیت و منطقه ای محروم در كشور بكشاند خود جای تفكر دارد، اما آنچه بیشتر در خور توجه است معطوف كردن ذهن خیلی از فرهیختگان و هنرمندان و اندیشمندان این سرزمین به دو عمل است؛ یكی كاری كه چنین افرادی به تنهایی می توانند بكنند تا با چنین حركت های نمادین و البته پر خیر و بركت و عملیاتی (اهدای بخش مالی جایزه) قدمی در جهت ارتقا تعلیم و تربیت كشور بردارند و دوم معرفی یك موسسه بعنوان الگو برای جامعه ای است كه اهمیت تعلیم و تربیت را در عمل از یاد برده است.
حتی توجه به این مورد كه او به صورت مستقیم جایزه نقدی اش را برای آموزش و مایحتاج آموزشی كودكان اهدا نكرد و برای كاری زیربنایی تر یعنی آموزش معلمان در منطقه ای محروم اختصاص داد خود پیامی دیگر دارد: تعلیم و تربیت جز از طریق داشتن معلمانی متبحر نمی گذرد.
امیرخانی نویسنده ای دلسوز، متعهد و متبحر است. او نشان داد علاوه بر اینها استعدادی درخشان در تلنگر زدن به یك جامعه دارد.
رضا امیرخانی دومین جایزه جلال را در سال های فعالیت ادبی اش به خاطر نگارش رمان «رهش» دریافت كرد. رمانی كه روایت اوست از شهری به تعبیر او وارونه به نام تهران و آنچه مدیریت و سیاست بر سر آن آورده است. شاید حتی خواندن این رمان به كار مدیران آموزش و پرورش هم بیاید.
باید ایستاد و به این معلم فرهیخته آفرین فرستاد.

1397/09/19
14:41:33
5.0 / 5
4190
تگهای خبر: اجتماعی , دولت , ساخت , سلامت
این مطلب را می پسندید؟
(1)
(0)

تازه ترین مطالب مرتبط
نظرات بینندگان در مورد این مطلب
لطفا شما هم نظر دهید
= ۲ بعلاوه ۴
خرید زندگی